تحلیل شعر عقاب
حباب
« آموزشی * فرهنگی * تفریحی »
جمعه 30 دی 1390برچسب:, :: 22:32 ::  نويسنده : سیدعلی حسینی

 نظر برخی از اندیشمندان ادبی در مورد شعر عقاب

( تمامی مطالبی که می خوانید، عیناً از کتاب شعر معاصر ایران، از بهار تا شهریار، جلد دوم ، صفحه ی 504 و 505 تألیف حسینعلی محمّدی نقل شده است. )

* پروفسور آ.ج.آربری درباره ی شعر «عقاب» اثر دکتر خانلری می گوید:

« عقاب » از لحاظ فرم، تابع اصول قدیم ولی از لحاظ ادراک هنری تازه است. شاعر در یک کتاب حیوان شناسی قدیم چنین خوانده که کلاغ طول عمری باور نکردنی دارد، در صورتیکه عقاب هنوز دوران جوانی را بسر نبرده مرگش فرا می رسد. از قراریکه شاعر خود بیان می کند شرح فوق ، او را در سرودن این قطعه ی برجسته ( که صحنه های زنده ی آن برای مقایسه با بهترین داستانهای فردوسی، شایستگی دارد) به رغبت و شوق آورده است. آوردن حیوانات به صورت کنایه و تمثیلی، در نوشته های اخلاقی، یکی از قدیمترین و متداولترین رسوم ایرانیان است، ولی انگیزه ای که ایجاد و پیدایش این شعر تمثیلی و کنایه دار را موجب شده، تاکنون بین این مردم سابقه نداشته است. این قطعه به صادق هدایت اهدا شده و کلید فهم آن نیز در همین جاست.

عقاب نماینده ی روحی بی اعتنا و طبعی بلند است، در صورتیکه کلاغ ادامه ی یکنواخت ابتذالی کسالت آور را نشان می دهد.

* دکتر خانلری خود نیز درباره ی سروده ی « عقاب » چنین می نویسد:

درسال 1308 داستان « دختر سروان » اثر پوشکین شاعر بزرگ روس را از روی ترجمه ی فرانسه به زبان فارسی در آوردم که جزء مجموعه ی «افسانه» از طرف کتابفروشی خاور در سال بعد چاپ و منتشر شده است. قصه ی کوتاهی که در آن کتاب از قول یکی از اشخاص داستان نقل شده بود از همانگاه در ذهن من جاگیر شد و چند سال بعد قطعه فوق را که بر زمینه ی همان قصه است ساختم. بی مناسبت نیست اصل قصه که منشاء این قطعه بوده است در اینجا نقل شود:

«وقتی عقاب از کلاغ پرسید:بگو که تو چگونه سیصدسال عمر می کنی و حال آنکه عمر من بیش از سی سال نیست؟ کلاغ جواب داد؛ سبب این است که تو خون زنده می خوری اما من به خوردن مردار قانعم. عقاب اندیشید که خوبست من نیز مردارخواری را بیازمایم. پس عقاب و کلاغ هردو پرواز کردند. مرده اسبی به راه افتاده دیدند. فرود آمده برآن نشستند. کلاغ شروع به خوردن و تحسین آن کرد، اما عقاب یکی دوبار به آن منقار زد و به کلاغ گفت: نه برادر، یکبار خون تازه خوردن از سی سال مردارخواری بهتر است.»

( نقل از کتاب شعر جدید فارسی پرفسور آ.ج.آربری ) ترجمه ی: فتح الله مجتبایی صفحات 34-33 )

در حقیقت شعر « عقاب » افقی بلند و آرمانی را پیش چشم ما می گشاید و کمال مطلوبی همت انگیز به همگان فرا می نماید که میل به آن مستلزم رهایی از لجه ی تاریک آلودگی و پستی و فرومایگی است و پرواز به آسمان بیکران و نورانی پاکی و شرف و آزادگی؛ چه آرمانی از این والاتر؟

در این میان هنر شاعر در گزینش این مضمون و پروراندن آن به زبانی ساده و شیوا که گاه به زبان گفتار نزدیک می شود درخور توجه خاص است و این خصیصه اثری بارز در القاءِ اندیشه ی او و قوّت تأثیر آن دارد. لطف تخیّل، زبان گرم و رسا، حسن ترکیب اجزاءِ کلام و برتر از همه اندیشه های ژرف را در تعبیراتی سبک روح و آسان فهم گنجاندن، زائیدن استعداد و قریحه است و چیره دستی در زبان فارسی و استفاده از همه ی نیروهای لفظی و معنوی سخن. به نظر بنده هر فارسی زبان و فارسی دان که شعر «عقاب» را بخواند آن را در می یابد و از آن بهره و لذّت می برد و از این رو شعری است که پایدار خواهد ماند. نزار قبّانی، شاعر بلند آوازه ی معاصر عرب، وقتی نوشته بود:

« شعر، نامه ای است که به دیگران می نویسیم ... در نوشتن هر نامه ای گیرنده ی آن، موضوع اساسی است. نوشتنی نیست که مخاطبی نداشته باشد وگرنه به زنگی بدل می شود که در عدم به صدا درآید. نخستین مسئله ی شعر نو عربی آن است که نشانی مردم را گم کرده است. شاعر نوپرداز در قارّه ای است و مردم در قارّه ای دیگر ... چرا نامه رسان، اشعار شاعران ما را ( معاصر عرب ) به آنان برمی گرداند؟ زیرا آنان نشانی مردم را فراموش کرده اند. مسأله به همین سادگی است.»

در میان شاعران فارسی زبان، از دیرزمان تا امروز؛ بسیار گویندگان بوده اند که شعرشان مصداق نامه ای فاقد نشانی گیرنده بوده و به سوی خودشان بازگشته است. امّا شعر « عقاب » به نظر نویسنده ی این سطور، نامه ای است که گیرندگان بسیار با رضایت خاطر آن را دریافت کرده اند و گرامی می دارند. بی سبب نیست که آ . ج . آربری نیز این اثر را به عنوان یکی از اشعار برگزیده ی زبان انگلیسی ترجمه کرده و در مجله ی life and letters و بعد در کتاب شعر فارسی، به زبان انگلیسی، به چاپ رسانده است.

( دکتر یوسفی چشمه ی روشن صفحه ی 688 )

یادآوری: مرحوم دکتر فخرالدین مزارعی سروده ای دارند تحت عنوان «آشتی» که جوابی است به منظومه ی « عقاب ». این منظومه که به « بازگشت عقاب » معروف است با بیت پایانی شعر « عقاب » شروع شده و با بیت؛ ( قطره دریاست اگر با دریاست / ورنه او قطره و دریا دریاست ) به پایان می رسد.

 


نظرات شما عزیزان:

سبحان
ساعت15:48---16 بهمن 1392


حسن
ساعت23:26---29 مرداد 1392
سپاس از تلاش شما

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

در اوج قدرت به حباب فکر کن!
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
hobab.LoxBlog.ir





نويسندگان


آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 686
بازدید کل : 23398
تعداد مطالب : 69
تعداد نظرات : 605
تعداد آنلاین : 2

ابزاروبلاگ

دیکشنری